ابوالفضل عطار سازنده مستند
فيلم مستند"كار و بيكاري" نگاهي معرفت شناسانه به موضوع دارد
 
تاريخ : سه شنبه ۱۶ مهر ۱۳۸۷ ساعت ۱۵:۴۹











1- هد ف از تولید مستند کار و بیکاری چه بود؟
هوالحق . هدف از ساخت این مستند طرح مسئله بیکاری در جامعه ایران، کاوش و یافتن ریشه های اصلی آن بدون یک نگرش صرفا سیاسی و یا حزبی از دریچه ای ملی درباره کار و بیکاری با رویکردی معرفت شناسانه و تلنگر زدن به مخاطب ایرانی، خاصه جوانان و تحصیل کردگان.

2- چه ساختاری را برای این مستند انتخاب کرده اید؟
ابتدا ذهنم خیلی درگیر تکنیک بود که چگونه آنرا دنبال کنم اما خودم را رها کردم، موضوع به اندازه کافی گسترده و پیچیده بود که بتوان مفاهیم و معانی رادر یک شمایل تکنیکی به تصرف در آورد. در بخش هایی که مصاحبه داشتم به سراغ افرادی که نسبت به اندیشه ها و سلوک کاری و زندگیشان سالها شناخت نسبی داشتم رفتم و ساعتها با این افراد گفتگوی آزاد درباره کار و بیکاری گرفتم بعد در شهر شروع به پرسه زدن کردم و تصاویری آزاد از مردم گرفتم و با بعضی گفتگو کردم بخش هایی به آرشیو مراجعه کردم تصاویری را در ذهن داشتم و جستجو کردم بعد از این، کار اصلی روی میز مونتاژ آغاز شد. در واقع ساختار اصلی در پای میز مونتاژ شکل گرفت که خودش نوعی کشف و شهود نیز بود، با ترکیبی از گزارش، تحلیل و آموزش .

3- پشتوانه تحقیقاتی پروژه چه بود؟ چقدر زمان برد؟ از چه منابعی استفاده کردید؟
مسئله اساسا بر می گردد به سالیان پیش، یعنی اواخر دهه 1360 من خیلی درگیر این موضوع بودم که چرا ما مسلمانان و بخصوص ایرانیان در جهان امروز پیشرفت نکردیم و چرا هنوز وابسته هستیم خب پاسخ های مختلفی بود اما باور کنید پشتوانه تحقیقاتی این کار حداقل نزدیک 2 دهه بطور مداوم است، بعضی ازدوستانی که اهل اندیشه اند خوب یادشان هست که ساعتها و روزها با آنها در بحث و گفتگوی علمی بودم پرسش ها و جستجوها مرا خواسته و ناخواسته به همه حوزه ها و مباحث کشاند از مطالعه در باره کمیته 300 تا تاریخ فراماسونری و استعمار نوین تا ادیان و عرفان تا مباحث سیاسی و تاریخی و تحقیق پیرامون جریانات سیاسی و گروه های سیاسی داخل و خارج و اهدافشان که در نهایت من به یک نتیجه بزرگ و از نظر خودم عمیق رسیدم اینکه گره کار ما در دست خود ماست این حقیقت بزرگ که: ذات نایافته ز هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش. ناتوانی ما در درون ما ریشه دارد در اندیشه، گفتار و پندار ما نسبت بخود، دیگر مخلوقات و خالق یگانه و یکتا. در جامعه ای که هنوز مردم آن در کوچه و خیابان به سگ یا گربه بی آزار حمله ور می شوند طبیعی است که گرفتاری و ناتوانی هم افزایش می یابد و طبعا کارمان زار است.
و اما منابع ، علاوه بر کتب گوناگون من از قرآن یاد گرفته ام که در زندگی اطرافیان و پیشینیان تحقیق کنم و علت العلل ها را دریابم چرا کسی موفق می شود و دیگری نمی شود؟ خوب که جستجو میکنی می بینی قوانینی بر این شکستها و پیروزیها حاکم است. قوانین معنوی جهان. و در این میان رسیدم به قرآن در آیه: ان الله لا یغیروا مابقوم حتی یغیروا ما بانفسهم که زیر بنای کارم شد.

4 – برای اینکه نگاهی کارشناسی به موضوع داشته باشید چه کردید؟
راستش این روزها کلمه کارشناسی خیلی دستمالی شده است و بعضا عده ای هم فکر می کنند که همه چیز جهان و هستی را می شود کارشناسی کرد و در یک چارچوب از پیش تعیین شده و مدون علمی قالب گرفت. شما مسائل درونی و تاریخی یک ملت را چگونه می توانید کارشناسی کنید؟ مگر اینکه قصدتان برای استعمار و استثمار و خراب کردن آن ملت باشد. کدام رسول و نبی و امام مردمش را کارشناسی کرد؟ آن بزرگان ابتدا خود را ساخته بودند، نور درون آنان راستی جویان را جذ ب می کرد. روان فسرده و در هم ریخته یک انسان زبون و بیمار گون را که نه دلیل آمدنش به این جهان را فهمیده و نه دلیلی برای هیچ چیز دیگرش یافته و سرگشته است چگونه میتوان به دست کارشناسی سپرد. کار من اساسا از این نوع کارشناسی بدور است من به حقیقتی در زندگی خودم رسیدم که تا عمق وجودم به آن ایمان و باور دارم، هیچ کارشناسی در هیچ حوزه ای نتوانست مرا به این باور و یقین برساند و آن پاک کردن نفس و درون از نگاه سیاه و بدبینانه نسبت به حیات و زندگی خود و دیگران است. دیو چو بیرون رود فرشته درآید.

پروفسور الکسیس کارل در کتاب " انسان موجود ناشناخته " می گوید: نیاز و طلب بر هستی اثر میگذارد. کارشناسی بالاتر از این نگرش؟ که کاملا باری دینی و معرفتی دارد. به یک درک و دریافت شخصی رسیدم که بیکاری جامعه ما از اقتصاد بیمار نیست بلکه بیکاری و تنبلی جامعه اقتصاد ما را بیمار کرده است میل به مفت خوری و مفت رسیدن در روان جمعی ما نهفته است. پس جامعه ما به یک تحول اساسی نیاز دارد که تا دم مرگ کار را سر لوحه زندگی قرار دهد و برای خودش بازنشستگی نبیند و مگر باور انبیاء و ائمه اطهار و اولیای خدا و انسانهای فرهیخته تاریخ جز این بود؟
البته در بخش هایی از فیلم ما به مواردی از مباحث فنی اقتصادی اشاره داریم اما باز من مشکل را فارغ از مباحث کارشناسی و فنی اقتصادی می بینم. البته این تصور پیش نیاید که من نسبت به همه مسائل اینگونه می اندیشم، خیر، اینجا بحث ما از ریشه هاست، من دو ساحت می شناسم: ساحتی معنوی و روحی و ساحتی مادی و فیزیکی ، تا زمانیکه ساحت روحی و معنوی یک ملت ساخته نشود آن ساحت دیگر با هیچ فوت و فنی از کار در نمی آید.

آقای واسلا و هاول نویسنده روشنفکر چک در زمان شوروی سابق، ده سالی زندان بود و پس از فروپاشی پرده آهنین مسکو وی اولین رئیس جمهور چک شد با همان نگاه آرمانی و تصور می کرد بهار پراگ دوباره سر گرفت. وی کتاب جالبی در مبحث جامعه شناسی و سیاست نگاشته است او پس از چند سال ریاست جمهوری، تب اش فرو کش می کند و در این کتاب تلویحا اذعان می کند که دموکراسی و آزادی به تنهایی نمی تواند جامعه را به پیش براند بلکه نیاز به اصول اخلاقی و معنوی یک امر ضروری و انکار ناپذیر است وی میگوید افراد براحتی میتوانند قویترین قوانین را دور بزنند و حقوق دیگران را با رشوه پایمال کنند .

ببینید حتی آنسوی آبها هم سالیان است به این نتیجه رسیده اند که معنویت و اخلاق را سر لوحه قرار دهند منتهی آنها با زرنگی صدای این مسئله را در نمی آورند. برای اثبات ادعایم جستجو کنید نرخ بهره بانکی در کشور های غربی بخصوص امریکا که در حال نزدیک شدن به صفر است که بسیاری افراد اقتصاد ندان ما میگویند مگربانک و اقتصاد بدون بهره می تواند سر پا باشد؟ که من میگویم غربی ها دارند این کار را می کنند و ما مسلمانان بدتر از یهودیان عصر جاهلیت ربا خواری می کنیم و در لجن آن جامعه را فرو برده ایم که طبعا بیکاری در آن اوج می گیرد. چرا؟ در حالیکه بانکها می توانند به شیوه ای درست در کارهای مفید سرمایه گذاری کنند که برای بانک و مشتری هر دو سودآور باشد و بهره ای هم در کار نباشد و سود هم وجود داشته باشد، کار همه نیز رونق خواهد گرفت و امکان و الزام کار برای همگان بوجود می آید. در حقیقت ریشه بهره و ربا در مفت خوری و تنبلی و استثمار دیگران نهفته است و لاغیر، چه یک درصد باشد و چه 18 درصد فرقی نمیکند. باید اول اصل و حقیقت قوانین معنوی و الهی زندگی را بشناسیم و باور کنیم بعد فنون و اصول علمی کار، بدست متخصصان خود بخود در طرح ها و برنامه ها جاری می شود.جالب است که جامعه مسلمان و اسلامی ما در حال تجربه و انجام بعضی نهی های قرآن بعد از هزار و چهار صد سال است.چرا؟ خیلی ساده است چون زیر بنای تفکر و ذهن جمعی جامعه منفی است بنابراین جامعه بطور سیستماتیک و ناخود آگاه بسمت نهی های کتاب و سنت الهی میرود و همانها را عملی میکند در منجلاب غرق می شود و مشکل را در فلان طرح و برنامه و فلان آدم جستجو می کند در حالیکه نگاهی به خودش نمی کند که سر تا پا به موجودی منفی و خودبین تبدیل شده است. مخلص کلام اگر بزرگترین کارشناسان اقتصادی برای اقتصاد ایران طرح و برنامه بدهند قصه سرجایش باقیست.در چنین شرایطی که بحران رو به افزایش است معتقدم دستگاه فرهنگی و هنری کشور بایستی بدون رودربایستی با مخاطبان خود و بدون ملاحظه، معنا شکافی کند که متاسفانه صدا و سیمای ما بسیار در این مهم کوتاهی کرده و بی طرح و برنامه است حتی در برنامه های مسابقه که بیشتر مخاطبان آن جوانان اند در پرسش ها و پاسخ ها اشتباهات فاحش در مفاهیم و معانی به عمد یا به سهو پدیدار میشود نتیجه اش میشود توسعه تفکرات غلط در جامعه و اکنون نسل جوان ما فاقد پایگاه و پشتوانه ای در تفکر و باور معنوی بدون یک آینده روشن و امید بخش است و تنهاست ومی بینم که عده ای دلسوخته معتقد به دین ومیهن کوشش میکنند تا کار مردم درست شود اما متاسفانه و اکثرهم لا یتفکرون و باید گفت حتی رسولان بدون همراهی یک دستگاه تبلیغاتی قوی تنهایند.


5 - زمان تولید پروژه چقدر بود؟
حدود یکسالی بطول انجامید. با اینکه کار دردفتر مشاور رئیس جمهور درامور هنری تهیه می شد من از طریق شرکتی که تاسیس کرده بودم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پروانه ساخت گرفتم وبرای تمامی لوکیشن ها و مراکزی که بایستی میرفتم از جمله زندان اوین و قت زیادی از ما گرفته شد دو سه ماه منتظر مجوز ورود به اوین شدیم. من هم مایل بودم در روال طبیعی پیش بروم حتی جایی در یک حادثه اجتماعی پلیس مرا موقت بازداشت کرد و دوربین را ضبط کرد ساعاتی گذشت تا مجوز ها رسید خب کار مستند اجتماعی کردن سخت است نه مسولین و نه مردم چندان اهمیتی برای دوربین مستند قائل نیستند اما اگر یک دوربین بی ال فور با هنرپیشه معروف سر راه قرار گیرد قضایا نسبتا حل است و شما را بیشتر باور می کنند. هر روز در کوچه و خیابان باید به هر کسی که می پرسد مجوز نشان دهی و این کار را مختل می کند متاسفانه نیروی انتظامی هر دوربین بدست را ابتدا به ساکن مجرم میداند . وقتی حرمت و حریمی برای کار مستند نباشد انرژی فیلمساز گرفته میشود و طبعا باید وقت بیشتری بگذاری. بامید خدا این مشکل در کشور ما حل شود.

6- چقدر تصویر گرفتید؟
حدودا پنجاه ساعت بعلاوه 20 ساعت آرشیوی که شامل آرشیو مستند سازی سراج که از سفر های رئیس جمهور محترم فیلم میسازند و آرشیو صدا وسیما .


7- زمان برنامه چقدر است؟ و در چند قسمت خواهد بود؟
زمان اصلی فیلم 80 دقیقه است که به پیشنهاد جناب آقای شمقدری برای پخش از سیما به سه قسمت تقسیم شده است.

8- نوع نگاه شما بعنوان فیلمساز به موضوع چگونه است ؟
پیشتر گفتم که رویکرد من به این موضوع از دریچه ای معرفت شناسانه است یعنی ورود به مباحث معنوی و دینی .
جامعه ای که در گیر تضاد های درونی شده و طمع و حسد مثل خوره روحش را تخریب کرده نمی تواند خودش را به سر منزل مقصود برساند و این در کار و کسب و در آمد شما هم تاثیر میگذارد. قلبها به خوابی خوش فرو رفته اند. در زمانه ای هستیم که بسیاری گرسنه اند و زیر فشار رهن و اجاره عرق شرم بجای پول اجاره به صاحبخانه عرضه میکنند اما بسیاری بارها و بارها به سفر حجی می روند که خداوند اتفاقا آنرا منع کرده و اتفاقا همان ها هم بیشتر ربا خواری می کنند. البته هر زائری در این معنا نگنجد که من گناه کسی را بر دوش نمی گیرم چه بسیار که با طیب خاطر و دلی سرشار از عشق خدامی روند وکعبه را با چشمانی اشک آلود جستجو میکنند و پاکتر میشوند و بازگشت به خویشتن می کنند و صراط خیر پیش میگیرند اما همه میدانیم که دل سپردگان و روندگان طریقت همیشه اندکند.


9- در مورد محتوای این مجموعه مستند توضیحاتی بدهید.
بهشت مامن زیبایی و پاکی و برکت بود . آدم خطا کرد و بعد هبوط رخ داد .
کار الزام زندگی شد و حرکت و کوشش بهانه ای برای شناخت خود و توانایی های مان و شناخت او که خلق مان کرده است. جهل سر رسید و مدعی شد و انسان را قرنها در گرفتاری قرار داد، نان و آب و سقف دغدغه اصلی شد و گرفتاری بیشتر. و حالا راه نجاتی نمانده جز پیوستن به دامن همیشگی پر مهر او و گسستن از بدیها و تاریکیها. پیوستن به نور و اندیشه های آسمانی به عشق حقیقی .

10 - اگر نکته ای مانده بفرمائید.
اول سپاسگزار خدایم هستم که با همه معایبم، بی منت از خوان نعمتش برکاتم داده و بعد سپاسگزاری می کنم از جناب آقای جواد شمقدری که در مقام مشاور رئیس جمهور در امور هنری شجاعت بخرج دادند و با دیدی باز تحقق این پروژه را پذیرفتند و صبوری کردند تا کار آماده شد و بمن اجازه دادند تا حد امکان سلیقه، نظر و تفکر خودم را بعنوان فیلمساز اعمال کنم و کاملا احساس میکردم که ایشان بعنوان سینماگر زیاد مایل نیست در کار همکارش وارد شود و اگر هم مواردی جهت اصلاح بیان می کردند وظیفه جایگاه و مسئولیتشان بود که آنهم با لطافت بیان میشد. از حرمت داری آقای شمقدری سپاسگزارم واز دوست گرانقدر جناب شهاب ملت خواه که باهمدلی و مهربانی همیشگی اش واسطه این مهم شد و از هنرمندان گرامی سیدناصرهاشم زاده عزیز و هوشنگ توکلی که پای متن من را امضا کردند بی نهایت سپاسگزارم و از همکارانم و همسرم که پای سختیهای این کار همراه من ایستادگی کردند تا کار باتمام رسید. فیلم را از خودم نمیدانم بلکه موهبتی از ایزد منان است که من واسطه کوچکی برای تحقق آن بودم.
امیدوارم مردم و مسئولین با دیدی باز پذیرای این فیلم باشند و به آن عمل کنند تا راه را برای زندگی بهتر همه بگشاید. به امید خدا






کد خبر: 3129
Share/Save/Bookmark